عباس عبدی پیشرفت فناوری، انسان را به مرحلهای رسانده كه توانایی اطلاع از چیزهایی را به دست آورده كه در گذشته غیرممكن بود. فیلمبرداریهای پنهان، یا از راه دور و شنودهای ثابت یا تلفنی و دیدن پنهانی اسناد و رصد شبكههای اجتماعی از این جملهاند. در كشورهای دارای حاكمیت قانون استفاده از این امكانات بسیار محدود و قانونمند است، ولی به تناسبی كه از حاكمیت قانون دور شوند، امكان بهرهمندی بیضابطه از این شیوهها بیشتر میشود و این خطری است كه روال عادی جامعه را تهدید میكند. در این یادداشت چگونگی این خطر را توضیح میدهم. پیش از آن باید موارد مشروع و منطقی انواع شنود را بدانیم. با پیشرفت فناوری، همانطور كه حكومتها به ابزار قدرتمندی برای كنترل جامعه تجهیز میشوند، مجرمان نیز توانایی انجام اقدامات پیچیدهتر را علیه افراد و آسایش جامعه و حكومتها به دست میآورند، خرابكاریهای پیشرفته، جاسوسی و توطئههای امنیتی، از جمله این اقدامات است كه با استفاده از ابزارهای جدید، پنهانی و راحتتر انجام میدهند. بنابراین دولتها نیز وظیفه دارند با همین فناوریها به رصد آنان مشغول شوند و آنان را شناسایی و بازداشت كنند. این مساله فقط برای اقدامات ضددولتی نیست، بلكه در دیگر اقدامات مجرمانه چون قاچاق انسان و مواد مخدر و اسلحه، فساد مالی و... نیز انجام میشود كه شنود آنها قابل دفاع است مشروط بر اینكه همه در قالب قانون و زیرنظر دادگاههای مستقل انجام شود. ولی انواع شنود (مكتوب، تصوری و صوتی و الكترونیكی) ظرفیت تبدیل شدن به یك فاجعه و نقمت (متضاد نعمت) بزرگ را دارد. جالب اینكه در ادبیات ایران این مساله در قالب داستانی جذاب در مثنوی مولوی به تصویر در آمده است. خواجه زیادهخواهی دوست داشت كه زبان حیوانات را بداند، لذا خواستهاش را نزد موسی میبرد و بهرغم انذار موسی به او كه این كار زیان دارد، درنهایت خداوند قدرت فهم زبان خروس و سگ را به او میدهد و از همینجا ماجرا آغاز میشود كه یادگیری این زبان تا چه اندازه باعث خوشحالی و كسب منافع برای او شد، ولی طولی نكشید كه به قیمت جانش تمام شد. اینجا بود كه خواجه از این درخواست مأیوس شد و با خود گفت: «ایكاش من هم زبان حیوانات را نمیدانستم.» البته نتیجهای نگرفت و جانش را فدای این هوس كرد، و دیگرانی كه از اطلاعات ویژه او به دلیل آشنایی با زبان حیوانات زیان دیده بودند، درنهایت از این ماجرا بهرهمند شدند. اگر فرصت كردید این داستان آموزنده را در اینترنت بخوانید. شنود نیز به نوعی بهرهمندی از چنین توانایی است كه ابتدای آن جذاب و سودآور جلوه میكند و اگر خارج از محدوده منطقی استفاده شود كه در جوامع فاقد حاكمیت قانون سوءاستفاده میشود، بسیار زیانبار خواهد شد. اگر جلسات عادی یا تماسهای معمولی یا زندگی متعارف و حتی غیرمتعارف افراد و مخالفان خود را شنود تصویری یا صوتی یا الكترونیكی كنیم و روزانه ساعتها را صرف شنیدن و دیدن یا خواندن این شنودها كنیم، از جایگاه و درك یك انسان عادی و متعارف خارج میشویم. درك ما از دیگران و از خودمان و از محیط پیرامونمان، بهشدت مخدوش و گلخانهای میشود. سپس عدم تقارن اطلاعات میان افراد به وجود میآید. فرض كنید كه ما از همه مواضع دوستانمان و حتی آنچه در ذهن آنان میگذرد مطلع باشیم، بهطور قطع دچار مشكل روانی خواهیم شد. اگر انسان قدرت عظیم شنوایی یا چشایی و بینایی برخی حیوانات را داشته باشد، زندگی عادی او دچار اختلال میشود. ما باید با همین قدرت متعارف خود در زندگی، با دیگران تعامل كنیم. قدرتهای نامتعارف و مبتنی بر فناوریهای پیشرفته قطعا اطلاعات و دادههای جالبی را دراختیار ما میگذارند، ولی زندگی را جهنم و روابط افراد و حكومت با یكدیگر را از مسیر انسانی خارج میكند. قدرت یك سویه حكومتها در تسلط به محیط و مردم و كسب اطلاعات فراتر از نیاز متعارف و قانونی، بیش از آنكه آنها را قوام دهد، موجب هلاكت آنان خواهد شد. دستگاه مخوف اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی نمونه روشن این ادعاست. حكومتی كه پرندهها نمیتوانستند بدون اطلاع آن، از مرزهای چند هزار كیلومتری این كشور عبور كنند و كودكان، خبرچینی پدر و مادر را میكردند، همسران خبرچین یكدیگر بودند و... روزی كه عمرش سر آمد و چه زود هم سر آمد، كار چندانی از آن اطلاعات برنیامد. جالب این است كه یك سال پیش از فروپاشی این حكومت، كمتر كسی حتی گمان میكرد كه آن حكومت میرا باشد! به نظر بنده ریشه بخش اعظم بیاطلاعی آن حكومت از جامعهاش، سلطه یك سویه و نامحدود بر اطلاعات و رفتارهای متعارف مردمش بود كه آن حكومت را از فهم واقعیات ضروری محروم كرد. حكومت مشغول به جمعآوری اطلاعات بیفایده بود و از اطلاعات مورد نیاز غافل شده بود.
نظرات